اعتیاد به مادهمخدر شیشه سبب شد دو مرد در جنایتهای جنونآمیز دختران خردسال خود را به قتل برسانند.
یکی از متهمان تصور میکرد فرزند شش سالهاش حاصل رابطه نامشروع است و متهم دیگر دچار این توهم شده بود که دختر چهارسالهاش شیطان است و اگر او را نکشد خودش از بین خواهد رفت.
سفری برای جنایت
ساعت10:50دقیقه روز پنجشنبه هفته گذشته، مردی کارگر که از بیابانهای اطراف اراک میگذشت، صحنه فجیعی را دید. او مردی را مشاهده کرد که در حال دفن جسد یک کودک بود؛ مرد ناشناس بعد از آنکه مقداری خاک روی جنازه ریخت سوار یک خودرو پیکان شد تا محل را ترک کند.
کارگر جوان بلافاصله با مرکز فوریتهای پلیسی 110 تماس گرفت و ضمن توضیح ماجرا، مشخصات پیکان را نیز به ماموران داد. دقایقی بعد خودرو موردنظر در 40کیلومتری جاده قم - اراک متوقف شد و راننده آنکه مردی 35ساله بهنام جواد است، بازداشت شد.
سپس ماموران همراه جواد به محل دفن جنازه رفتند و با کندن زمین پیکر بیجان دختری ششساله را از زیر خاک بیرون کشیدند. اینگونه بود که جواد به اتهام قتل تحت بازجویی قرار گرفت او مقتول را فرزند خودش معرفی کرد و گفت: «ریحانه حاصل ارتباط نامشروع همسرم با مرد دیگری است به همین دلیل هم او را کشتم.»
ماموران بعد از شنیدن این ادعا برای پیبردن به جزییات بیشتر از قتل به بازرسی پیکان متهم پرداختند و مقداری ماده محرک شیشه را کشف کردند و دریافتند این فرد در پی توهم حاصل از مصرف موادمخدر دختر خود را کشته است.
به این ترتیب، جواد یکبار دیگر تحت بازجویی قرار گرفت. او در اعترافاتش گفت: «من ساکن تهران هستم. از چندی قبل برای کشتن دخترم برنامهریزی کرده بودم اما نمیخواستم این کار را در خانه و محله خودمان انجام دهم به همین دلیل دخترم را به بهانه مسافرت و رفتن به بروجرد با خودم همراه کردم.
وقتی به منطقهای بیابانی در نزدیکی اراک رسیدیم، دیدم شرایط برای اجرای نقشهام مساعد است به همین دلیل دخترم را از ماشین پیاده کردم و با یک چاقو گلویش را بریدم بعد با سنگ چند ضربه به سرش زدم وقتی او جان باخت جسد را دفن و فرار کردم.»
این متهم اکنون در بازداشت بهسر میبرد و تحقیقات از وی ادامه دارد. در همین حال، بازپرس جنایی کرج در حال تحقیق درباره قتل دختر چهارسالهای است که به دست پدرش به کام مرگ کشانده شده است.
ماموران پلیس مشکینشهر کرج هفته پیش جنازه دختری را در میان نخالههای ساختمانی پیدا کردند مقتول هیچ مدرک هویتی همراه نداشت و ناشناس بود اما ساعاتی بعد زنی با مراجعه به پلیس آگاهی از ناپدیدشدن فرزندش خبر داد و مشخصاتی را ارایه کرد که با جنازه پیدا شده، همخوانی داشت، به این ترتیب، نام قربانی فاش شد و ماموران فهمیدند این کودک همراه پدر معتادش از خانه خارج شده بود از آنجا که احتمال داشت قتل توسط مرد شیشهای اتفاق افتاده باشد وی تحت تعقیب قرار گرفت اما او چند روزی را فراری بود تا اینکه در یکی از پارکهای شهر شناسایی و دستگیر شد.
متهم در بازجوییها ضمن اعتراف به کشتن دخترش گفت: «از ششماه قبل به شیشه اعتیاد پیدا کردم بعد از آن همیشه با همسرم اختلاف داشتم و چند بار او و دخترم را کتک زدم. دیگر علاقهای به آنها نداشتم و از سویی دچار توهم هم شده بودم صدایی به من میگفت دخترم شیطان است و اگر او را نکشم خودم کشته میشوم به همین دلیل نقشه قتل را کشیدم و روز حادثه وقتی همسرم خانه نبود دخترم را به بهانه خریدن بستنی از خانه بیرون بردم و در یک ساختمان نیمهکاره او را به باد کتک گرفتم و آنقدر مشت و لگد زدم تا از حال رفت بعد گلویش را فشار دادم و او را خفه کردم.»
صفحه قبل 1 صفحه بعد